یک صحنه سریال "از سرزمینهای شمالی" تو ذهن من مونده: یک ماشین گرفتار در برف و آدمایی که تلاش می کردن بیدار بمونن و نجات پیدا کنن. بیست سال از اون موقع می گذره و من بجای مشق نوشتن جلوی از سرزمینهای شمالی شدم دانشجویی در یک سرزمین شمالی. جایی که برای زندگی تنها در زمستون 40- باید تدبیری اندیشید! نوشتن رو به عنوان یک راه برای بیان احساسات، افکار و تجربه ها امتحان می کنم.