تقوا در بیشه زار هیچ تعریف خاصی ندارد. از نظر ویولت تقوا یعنی کاری انجام بدهی یا ندهی که مبادا دچار احساس عدم راحتی بشوی. حالا ویولت مانده بود چه کند. چون حوصله اش بدجور سررفته بود و به آنها که روی دیوارش شروور می نوشتند بدوبیراه می گفت. یک زمانی همه را ناپدید کرده بود و اینقدر صبرش پایین آمده بود که هرکس بعد صدسال یک کلمه حرف می زد ناپدید می شد.
بعد همه را برگرداند که شلوغی فضا این حس را از او دور کند. ولی دوباره به این نتیجه رسید که بعضی ها را نمی شود تحمل کرد. رضا یک زمانی گفته بود که برویم همه شان را پاک کنیم یک جوری که بفهمند به آنها توهین شده بلکه آدم شوند.
انسانهای مملکت ویولت
یا شعر پست می کردند (به معنای شروور و آنهم زیاد)
یا به سیاست بی خواهر وننه شان گیر سه پیچ می دادن و امان می بریدند
یا هم اینکه باز دری وری می نوشتند
من مانده ام اگر شماها با هم دوستید برید پای تلفن حرفتان را بگویید این حرص ورزدن پای فیس بوک از آن بی تقواییهاست.
سلام گلم
امیدوارم که حالت خوب باشه
دوست دارم بات آشنا بشم بهم سر بزن
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده با چشمان تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسوا شدن
عشق یعنی سست و بی پروا شدن
هر چه سریعتر بهم سر بزن
loving you saeed
پست هات خیلی خوبن./