گذاشتمش وسط میز ناهار. از ان مریم شد چون خیلی دوست داره. بقیه خیلی با احتیاط یکی دو قاشق خوردند. ولی اخر سر رسما تو دست مریم بود.
یه بارم دوسال پیش درست کرده بودم بردم خونه رضا واسه افطار. بعدش رضا که نبود مریم از تو یخچال برش داشت روش کلی دارچین ریخت خوردیم. رضا خوابیده بود به امید اینکه سحر شله زرد می خوره ولی وقتی رفته بود سر یخچال شله ای در کار نبود و خیلی اعصابش بهم ریخته بود