من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

بالروم دنسینگ

خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بود. طبقه پایین کلیسای نزدیک خونه کلاسهای مختلفی داره که یکیش همینه. من امروز رفتم نشستم تو جلسه. پارتنرها عوض می شن و با مربی ها تمرین می کنی. ازسن نوجوون تا پیر میان شرکت میکنند.یکی هم اومد گفت می خوای با من برقصی؟ من گفتم نه دوستم اینجاست اومدم تماشاکنم. اونم گفت اها اها   

 

 

کاش کلاس موسیقی هم داشت و ارزون بود.. یه آقایی هست فکر کنم کلمبیایی یا مال آمریکای جنوبی باشه. همیشه می بینمش تو دانشگاه.خیلی نگاهش نافذه. یه بار تو پارک تو باند موسیقی اسپانیایی دیدمش. امروزم ازبین سالن رقص عبور کرد رفت اونور احساس کردم می رن اونجا تمرین موسیقی می کنند. کاش منم زندگانیم اینجوری بود.

نظرات 4 + ارسال نظر
ونوس پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:29 ب.ظ

از تماشا کردنش لذت ببر و تحلیل نکن. شاید یکی از اون جمع هم دوست داشته باشه که جای تماشاگر باشه و با آرامش برنامه رو نکاه کنه ;)
راستی چرا نمیری کلاس یاد بگیری؟

ویو پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ب.ظ

گیروووونه. چی رو گفتی راستی؟ بالروم ارزونه موسیقی گرونه
دنبالشم

ونوس پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

من که می شناسمت ویو جان . اگه اون یکی گرونتر بود اونو می خواستی!

ویو جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ق.ظ

هرهرهرهرهر....گرون باشه سیل بخوره...آفرین به دوست تیزهوشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد