امشب رفته بودم کلاب. در حقیقت شب ایرانی بود ولی اهنگاش عالی و همه جوره. من که خوب چونکه تولدمم بود همش وسط بودم. هزار سال بود که نرقصیده بودم. خیلی خوبه کاری که توش پراز انرژیه و حرف زدنم توش نیست. مثل دیشب که با بچه ها بساط های لایت و اراگیرا داشتیم واسه یکی دیگه. شیش ساعت فقط خندیدیم. واسه اولین بار یکی ابروی منم یه ذره درست کرد با کلی فحش که بابا نمی خواد خودارایی کنی تو! من خیلی از کارش راضی بودم عالی بود.
حالا فکرکن امشب ما رفتیم کلاب می بینم یه گوله دختر اونور نشستن دوتاشونم روسری دار! من نمی دونم اینا چهارساعت اونجا نشستند سرسام نگرفتن؟ اعصابم خورد شده بود. بابا دیگه ادما وقتی تو یه مجلی با اسم مشخص و برنامه مشخص می رن رفتارشون استاندارد همونجا رو داره. مست می کنن می رقصن . معمولا هم ادما توی گروه دوستاشون می رن. یه نفری که ادم نمی ره. خلاصه ما رفتیم نشستیم یه ور دیگه. ولی از تصور اینکه اینا الان از نگاه کردن و گرفتن امار ادما چه احساسی دارن حالم بد می شد.
خدا هممون رو سرجای درستمون قرار بده و هدایت کنه
امین