من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

عابرپیاده

من هنوز اینجا پیرهن مثل اونی که از برفزار خریدم نخریدم. هیچوقت فکر نمی کردم اینقدر برام استفاده داشته باشه که هرروز بخوام بپوشم. یه جفت لگینگ قهوه ای دیشب خریدم با چکمه های قهوه ای که پارسال خریده بودم. همش با هم ست شد. از شر شلوار جین لخه پخه زمستونی راحت می شیم اگه پیرهن بپوشیم. البته یه تاپ پیرهنی و کاردیگان هم داشتم ولی گرمم می شه رو هم روهم می پوشم. رو لگینگم شلوار بپوشی گرمتری. ادوارد پیر (اد عزیزم) همون روز اول گفت از این شلوارهایی که فشن ها می پوشن بخر بپوش زیر شلوارت. 

ادعزیز ادمهربونم دلم براش تنگ شده.... 

موهام

موهام باز بلند شدن. وقتی بلند می شن دیگه این منم که بدبخت می شم. باید دوباره برم آرایشگاه بگم روشو کوتاه کنه از توش کم کنه. از خودم مدل درمیارم. رنگ هم می خوام موی روشن قشنگتره خداییش.

عکس خنده دار

یکی از پسرای همکلاسیم که تو عمرم یه بارم باهاش جرف نزدم نمی دونم یه عکس از کجا گیرآورده که ماها همه توشیم و مال سال دومه. دوستم تگ شده بود. اینقدر ما دخترا داغونیم که برسونش به توان بی نهایت (البته خودم بیشتر). همه هم مقنعه ها جلو بوده خیلی خنده داره. خیلی خنده داره. یعنی پسرها صدوبیست برابر از ما خوش قیافه ترن.  

من که خیلی خندیدم. خوشحالم که دیگه ایران نیستم . امیدوارم بچه هام اگه دختر باشند اونجا بزرگ نشن که یا ازاینور بیفتن یا ازونور. دیشب کلی دخترکانادایی نوجوون اونجا بود. من دوست دارم بچه هام تو این محیطا بزرگ بشن واقعا بزرگ بشن ....

بالروم دنسینگ

خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بود. طبقه پایین کلیسای نزدیک خونه کلاسهای مختلفی داره که یکیش همینه. من امروز رفتم نشستم تو جلسه. پارتنرها عوض می شن و با مربی ها تمرین می کنی. ازسن نوجوون تا پیر میان شرکت میکنند.یکی هم اومد گفت می خوای با من برقصی؟ من گفتم نه دوستم اینجاست اومدم تماشاکنم. اونم گفت اها اها   

 

 

کاش کلاس موسیقی هم داشت و ارزون بود.. یه آقایی هست فکر کنم کلمبیایی یا مال آمریکای جنوبی باشه. همیشه می بینمش تو دانشگاه.خیلی نگاهش نافذه. یه بار تو پارک تو باند موسیقی اسپانیایی دیدمش. امروزم ازبین سالن رقص عبور کرد رفت اونور احساس کردم می رن اونجا تمرین موسیقی می کنند. کاش منم زندگانیم اینجوری بود.

خنده

وای من با سه تا از هم آفیسیهام می رم تیم هورتونز اینقدر می خندیم . یکیشون کلی جهان دیده است البته سنش نصف سن فعلیش دیده می شه. بعدا داشتیم راجع به پسر ایرانیا حرف می زدیم من گفتم قابل اعتماد نیستند. بعد بکیشون گفت اره یه پسر ایرانیه دوست من بود تو استرالیا بعد دوست دختر داشت بعد دوهفته رفت ایران با زنش برگشت! هرهرهرهر گفتم آره مادرشون می گرده براشون زن خوشگل پیدا می کنه اینم گفت انصافا دختره خیلی خوشگل بود ولی اصلا نمی شناختش از پیش. هرهرهرهر.  بعد اینا گفتن واقعا پسرای ایرانی خوش قیافه ان. منم گفتم آره به چشم شماها. بعد دوستم گفت نه من خودم تو مجله خوندم که مردای خاورمیانه از همه خوش قیافه ترن. بعد من خندبدم گفتیم لابد یه ژورنال آشغالی از خود خاورمیانه بوده هرهرهرهرهر.  

بعد تازه من گفتم مردای ایرانی می تونن چهارتا زن بگیرن. اون یکی گفت اره من از زهره همینو پرسیدم یهو روانی شد گفت نه نمیشه. هرهرهر بعد کلی خندیدیم. گفتم خوب زهره شوهرشو خیلی دوست داره. کلی چرت و پرت گفتیم. بعد اون یکی می گه تو پلنی نداری؟ من گفتم والا این مساله قابل پلن نیست!  

 

رئیس مافیا که دوستم هست اونجا بود. این رئیس مافیا واقعا دوست منه. یعنی من براش همه کار می کنم. اون روزم ایمیل زدم گفتم جوون مردمو نترسون. شنگوله ولی مثبت نیست  ووقتی مث أدم باهاش برخورد می کنی انسانه. من البته همیشه با اراذل خوبم. ونوس می دونه. درمجموع  خوشحالم که  امروزبا ایرانیا نرفتم کافی. وگرنه زیرآبه تا الان خورده بود.