دیشب داشتم چمدون ایرانو می بستم. کلی آت آشغال بود. لیلا می گه تو به اونایی که خریدی می گی آت آشغال بقیه چی بگن. بعد خلاصه از درودیوارلباس پیدا می کردم. اینقدر خسته وکلافه شدم فکر کردم با این طرزو مدل لباس خریدن من که هرکدوم یه سازی می زنن اگه تا ۳۶۵ روز آخر سال بخوام هرروز یه مدل بپوشم امکان پذیره.
الان با دامن اومدم دانشگاه. این تنوع طلبی یه جورمرضه. امیدوارم حاد نباشه درمن . ولی از عوارض بی حجابیه قطعا که بسیار عارضه خوبیم هست (چون تو کتاب درسیهامون نوشته بود بده).
الان ساعت یک و ده دقیقه است و من تصمیم گرفتم نخوابم تا وقتی که اصلاح بشم. احساس می کنم مردم آزارم و باید خیلی از خدا عذرخواهی کنم. الانم با مهسا رفته بودیم ولگردی و همش فلسفه بافی کردیم.
خدایا منو ببخش که پول ندارم شیطونم شلوغم درس نمی خونم تعهد ندارم و رهام! و کمک کن اصلاح بشم.
آمین
آدمهای دوروبرمونو سریع میشه دسته بندی کرد
۱- میشه باهاش دوست شد
۲- میشه آپشن واسه ازدواج باشه
۳- میشه آپشن واسه فان باشه ( استغفرالله پسرخاله می دونه منظورم چیه)
خوب حالا اگه دسته بندی اونا از ما هم همین باشه دقیقا بره رو همون آیتم موردنظر یا اطرافش اونوقت یه رابظه ای شکل می گیره. اگه یه نفر تو دوتا دسته باشه یا سه تا دسته اون راحته. همینطور اگه ما تو دو سه تا دسته باشیم برای اطرافیانمون فلکسیبل هستیم اگر نه یا اونا می رن رو اعصاب ما یا ما می ریم رو اعصاب اونا. مثلا اگه من یکیو بذارم تو بخش ۳ و طرف منو تو بخش ۱ قرارداده باشه و بالعکس. بعد دیگه اصلا حوصله ادا اطواراشم نداری.
برای من که بعد سه سال داشتم اپیلیدی می خریدم همین مارک رمینگتون عین یک عطیه الهی بود. با اون رنگ سبزو سفید و گل و پیچکهای زیبا. عین اسباب بازی باهاش برخورد می کنم همش تو دستمه. الکی ویزویز می کنه. ولی خیلی دوستش دارم. امیدوارم خراب نشه.
محموعه تفزیحات من در منزل:
افتادن مجموعه شیشه ها و شکسته شدن آنها به طور ناگهانی از در یخچال و کثیف شدن زمین در ابعاد وسیع
انار بریدن به روش ناشیانه و دیدن لکه های آن به طور اتفاقی بردرودیوار
افتادن آینه قدی شکسته ای که قبلا پیدا کرده بودم از راهرو و شکستن و خورد شدن بخش دیگری از آن
تلاش برای کوبیدن میخ یا پیچ به دیوار
سشواربازی
بند بازی
اپیلیدی بازی
بیاین بیشه زاز قیمه می خوریم. ایندفعه برای بار اول تو قیمه کلی لیمو عمانی ریختم. به به. تازه قیمه گوسفندو گاوه. یعنی جفت گوشتها رو داره. یه چیزی تو مایه قیمه سلطانی. اقا بدوبدو که تموم شد....
با ترشی انبه و لپه خود بیشه زار. خداااست.
پ.ن بچه هام رو لیست کردم فیس بوک برین ببینین.