من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

مریت

یه ماشین ارزون خریدم. همون که گفتم. داج نئون. امروز مریت بهم زنگ زد بردم پیشش.  گفتش که ماشین خیلی خوبیه. خیلی خوب گرفتم. یه کار خرکی هم پیدا کردم رفته واسه سکیوریتی چک. دلم می خواد تعمیرکار مکانیکی می شدم. مریت همسن و سال بابای منه و مهندس باز نشسته است. خیلی خوش قلب و مهربونه. خدا بهش عوض بده. در ضمن مریت گفت باید اخر اسمت ای اضافه کنی وگرنه اشتباه خونده می شه. 


خدا همه مارا هدایت بفرماید

آمین

ویولت دربیشه زار

ولم کنید ولم کردید از وقتی ولم کردید همه چی خوب شد. دو ماهه کار ندارم. اگه ولم نمی کردید الان لبه پرتگاه بودم. ماشین خریدم. یه سری ادم خوب دورورم هست. نمی گم بقیه بدن. ولی من به اونایی که راحتم ایمیل می زنم. هم به اسمون نزدیکترن هم به زمین به یکیشون هفته پیش گفتم یه سر بیاد یه ماشین با من ببینه. خریدمش تموم شدو رفت. یکی دیگه خودش داوطلبانه یه ساعت اومد باهام تو شهر تمرین خیابونا رو گشتیم و کل شهرو یه دورزدیم قلق و عیب و اشکالات ماشین اومد دستم. امروز مهمونی دخترونه دعوت بودم یه کیک گرفتم بردم. وای خیلی خوشمزه بود همه تعریف کردن. از سیف وی گرفته بودم. ولم کنید ولم کنید وقتی که نمی ذاری ببیندت دیگه لازم نیست زیر لحاف قایم شی و غصه بخوری. چون دیگه مسولیت نداری. لذتشم بیشتره چون تجربه کردی و جواب خوبی نداده پس حسرتی هم در کارنیست.


مریت به من زنگ بزن.

خدایاکار پیدا کنم و به تعهداتم عمل کنم. 


امین

out of pride and arrogance

فکرکه می کنم به خودم  می بینم همه زندگیم برمبنای غرور بوده. اعتماد بنفس تکبر خودشیفتگی ذاتی. 


خدایا اینی شدیم که می بینی. شابدم تو دوست داری. مسیحییا می گن ازخدا بخواه خواسته خودش رو برقلب تو الهام کنه یا قشنگتر از اون دلخواه تو را با مصلحتت یکی کنه. 


من امیدوارم از سراسر این تاریکی که درونش هستم و پراز لذت هم هست به یک دروازه روشن ختم بشم. دقیقا مثل سرسره های پارک ابی.


خداوندا ما را از ظلم اونهایی که قدرت دارن در امان دار.  اونهایی که قدرت مسیح شدن داشتند ولی فرعون شدند.


آمین

زندگی بر بالای ابرهای ابرزار

پی اچ دی نمی خوام حالا. کار می خوام. از کارای بی معنی خسته شدم. این دوره زمونه ای نیست که کسی دانشگاه بمونه مگه واقعا پرکار/ علمی یا درسخون باشه. واسه من که اصلا معنی نمی ده. من جایگاهمو تو جامعه گم کردم. کجا هستم و کجا می خوام برم و به چی می خوام برسم.


پ.ن. دوستم دوباره مفقود شده. به نظرم می دونم کجاست. شایدم نمی دونم. حق داره ازم بدش بیاد اگه اصلا به فکرم بیفته. شایدم نیفته. واسم مهم نیست. وقتی که بمیریم هزاران هزار سال وقت داریم فکر کنیم به مهملات. 


خدایا یه خاکی بر سرم ریختم تو راهنمایی کن. تو بزرگی.

امین

دردسر

وای امروز رفتم به یه استاده که دوست استاد خودمه گفتم من دیگه نمی تونم کارای شما رو ادامه بدم. من الان تو قرض شدید قرار دارم و نمی تونم هیچ کاری بکنم و فقط و فقط باید کار پیدا کنم.   

اونم گفت بله حتما من کاملا متوجهم. خیلی مهربون برخوردکرد.

 

الان کلی ناراجتم. ازینکه مجبور شدم تو رو بزنم. چراادم باید حتما تو رو بزنه؟ نمی تونستید بفهمید؟ حالا قراره استاده با من لج بیفته؟ 

 

واقعا ادمها ضرفیتشون چقدره؟ ضرفیت داشتن مهمترین خصوصیت ادمهاست. ضرفییت درک و فهمیدن.

 

پ.ن ما ادعا می کنیم که ایمان داریم و بعد از اینکه به ما ظلم بشه می ترسیم.