یه پرنده قشنگی به نام برت داشتم که میومد پشت پنجره. این روزا دیگه نمیاد
ازش می خوام به این نوشته توجه کنه
A bird that abandons
his first nest, heavenly one,
then finds it occupied by another,
deserves to lose it.
جدا از داستان بالا این ترجمه قسمتی از آهنگ اسپانیایی Cielito Lindo هستش که
این برادر نامجو هم اونو اجرا کرده.
اینم برای ونوس
From your house to mine
there is no more than a step.
Before your mother comes,
heavenly one, give me a hug.
روروئک که می دونی چیه؟ همونی که ماها توش بازی کردیم و بزرگ شدیم. می دونستی تو بیشه زار روروئک ممنوعه؟ ما نمی دونیم چرا از بین همه چیز این فقط خطرناکه. من فکر کنم به خاطر تصمیم پدربزرگ قبیله سرخپوستها بوده. دلم به حال بچه کوچولوها و مامان باباها می سوزه. چون اون موقع اون نی نی ها رو فقط باید بغل کرد. البته آغوش هم میشه استفاده کرد ولی اون گردن مامانی رو داغون می کنه.
برفزار حالا من به روت نمیارم ولی برف که اومد تو باید بیای بیشتر بنویسی.
دیروز که هوا خوب بود با مریم رفتیم کناررودخونه قدم زدیم. دربیشه زاری که ما هستیم کناررودخونه به صورت پارک دراومده و همینطور تا ابدیت ادامه پیدا می کنه. بعضی جاها به صورت اسکله هلالی بیرون اومده و می تونی بری دستتو بگیری به نرده ها و تماشا کنی.
من دوربین نداشتم واسه همین سعی کن خیال کنی که با هم داشتیم قدم می زدیم و چی دیدی.
یه قسمتی برای بچه ها روی زمین بیشه زار رو به صورت بزرگ ترسیم کرده بودند که می تونستی از بینش راه بری . رودخونه رو روی زمین کنده بودن که پیچ و تاب می خوردو شهرهای مختلف رو با حیوانات و محصولاتش درآورده بودند. ردپای هاسکی ها خرسها و روباهها روی زمین به چشم می خورد