من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

زندگی دیگران

امروز که رئیس انجمن رو تو تیم دیدم گفتم خوب برنامه عید چی شد. گفت ایمیل زدم ببینم بچه ها کمک می کنن یا نه. وا رفتما. با مهسا و لیلا بودم. گفتم عمرا کسی جواب بده. بعد مهسا و لیلا اولش شروع کردن که اصلا اینا از کجا انتخاب شدن و چرا و اینا. بعدشم کلی با من صحبت و دلداری اینکه حالا چیزی نیست خودمون هستیم و برنامه می ذاریم ازین چرت و پرتا. لیلا می گفت ویولت یه چیز تروتمیز می خواد. من می گفتم مگه می خواست چیکارکنه حالا. یه جا می خواد بگیره  

تو دانشگاه که یه جای خیلی قشنگ هست خیلی سالون خوشگلیه واسه پنجاه تا دانشجو. دانشگاه هم یه پولی می ده. بعد من شاکی شدم چرا به ماها نمیاد حرف بزنه می ره با اون خنگا. مهسا می گه ایدتو ایمیل بزن بگو. خیلی شاکی شده بودم. خیلی. از اینکه پسرا اینقدر مستبدن. بعد مهسا گفت اگه می خوای بریم وایس پرزیدت رو وتو کنیم فلانی رو بذاریم جاش. 

گفتم والا دیگه اونم الان کامیونیتی خودشو داره و هیچ علاقه ای به این کارا نداره دیگه. هیچ کس علاقه نداره. گفتم وتو کنیم همه رو خودمون دخترا بشیم رئیس. این بهترین حالته.   

 

این فیلم زندگی دیگران رو حتما ببینین خیلی خوبه. The lives of others

 

عزاداری برای یک رویا

وای دیروز شام و شب فیلم خونه بهاره و مهدی بود. ما تازه ساعت ده نشستیم به فیلم دیدن.  

قرار بود یا سه رنگ کیشلوفسکی یا یه فیلم از ارونفسکی (هارون الرشید) ببینیم. منم گیردادم که اره باید requiem for a dream رو ببینیم. مهدی یه لبخندی زد گفت خوب ببینیم. افشینم گفت ببینیم. به کتی گفتم تو که هردقیقه داری با یکی تبانی می کنی الا با من تبانی کن! احسانم گفت هرچی این می گه ببینیم دهن مارو الان سرویس می کنه. حالا خلاصه مهدی و افشین و حالا احسان دیده بودنش قبلا. بعد ده دقیقه از شروع فیلم افشین بغل گوش من گفت این فیلمش مرگ آوره. منم به خنده گفتم یعنی مرگ بالا میاری اخرش؟ فکر نکردم جدی می گه. آقا یعنی یکساعت و چهل دقیقه دهن ما سرویس شد. بعد فیلم پسرا رو کردن به من می گن راحت شدی  افشین می گه خوبت شد؟ گفتم یعنی شماها می دونستین این چیه فقط به خاطر اینکه حال منو بگیرین یکساعت و چهل و پنج دقیقه این فجایع رو حاضر شدید دوباره ببینین!!!  دیگه همه افتاده بودن روی رد سرنگ رو دست و بازوی همدیگه می گشتن.

 البته فیلم استخونداری بود. رنکشم ۸.۵ .

گیلاس

خواهر مهسا با شوهرش عبدی از ادمونتون اومده بودند. من و لیلا که 45 دقیقه دیرتر هم رفتیم مهسا و خواهرش نبودند. لیلا از زمان ادمونتونش با اینها دوسته. نشستن با عبدی که خیلی بچه باحاله به صحبت. کیک  درست کردم روش خامه همزده ریخته بودم. تجربه اول . ولی بردم. دیگه هی دلواپس بودم آب بشه تا مهسا اینا اومدند.


خوشم اومد اینا هرچی خواستند منو دست بندازن عبدی هی طرف منو می گرفت. ظاهرا طرز فکرش به من شبیه. مثلا می گفتند این کلا همیشه مسائل منفیو می بینه مثل چمدوناش هی گفت تا اتفاق افتاد. عبدی گفت منم به احتمالات خیلی فکر می کنم. بعدش من گفتم المانیا که نژاد خوشگلی نیستند بعد دوباره دست انداخته شدم که آره همه چیو جنرالایز می کنم و مثلا می گم ونکور غذا ارزون بوده. ولی بعد عبدی با اعداد و ارقام و توضیح دادن حرف منو تایید گفت. بعد گفت ببینین یه متوسطهایی وجود داره که قطعیت نداره ولی از روی اونا مثلا می گیم اهل کجا چه جورین. 



وااااای یه مک بوک ایر هم داشت که یه ذره از آی پد بزرگتر بود. خداااا. خواهرشم خیلی خوب و خوشگل و سفید. کلا سفید بودن خیلی حسنه. خوشا به حال سفیدا.


شب فیلم نرفتم. دوستم می گفت آره فلانی بعد اینهمه درس خوندن چطور حاضره کار ترجمه بکنه. گفتم من که می خوام خونه دار بشم که برای همه وقت داشته باشم و دامپ نشم. چه اشکالی داره. فقط معلوم نیست خونه کی. مهسا می گه خودت می گی می خوام دامپ بشم. می گم آره ولی حس خوبی به آدم نمی ده قبول کن.

کلا یه عالمه حرفهای تازه زدیم و مثل همیشه آدمهای تازه و دوستای تازه پیدا کردم.


منو دامپ نکنین. من یه گیلاسم

همین قدر می دونم که ..

من می دونم ایران وضعیتش خوب نیست. ولی مگه چقدر فرصت داشته که از یک کشور جهان سوم به یک کشور پیشرفته تبدیل بشه. جنگ ایران و عراق چه ضربه مهلکی به کمر یک کشور نوپا وارد کرد. بعد از جنگ همه چی با آرمان طلبی و شعار وحدت پیش رفت. کسی نیت بدی نداشت حتی اگر راه غلط بود. یک نگاه کوتاه به افغانستان پاکستان و عراق کافیه که نشون بده می تونستیم به بهانه دموکراسی و آمریکایی شدن در چه کثافت و تفرقه ای باشیم. به نظر من اینکه اینقدر حکومت وحدت وحدت می کنه و اینهمه می خوان مخالفین رو کوچک جلوه بدن همه از بیم تفرقه و بی سلاحی بین آدمهایی مملکتیه که در برابر بمبهای اتمی یک ابر قدرت کوچکترین تدافعی ندارند. چرا سرمون رو بالا نمی کنیم و نمی بینیم توی این دنیای بزرگ چی می گذره.