من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

پنی ها و زندگی من

من تقریبا تمام مشکلاتم رو با این دوست بی نظیرم حل کردم. دارم فکر می کنم مشکلات چی بود که من اصلا شب از استرس نمی تونستم بخوابم. اهان یکیش این بود که چرا تو چت آنلاین نیستم وچراوقتی هستم احوال نمی پرسم یا جواب نمی دم. خوب من گفتم باشه بیا من انلاین. اینجوری شد که همه چی بخیرگذشت. 

 

یه مشکل دیگه بینمون این بود که چرا من کلا نیستم. اینجوری شد که من باهاش رفتم کافی شاپ یه روز دعوت کرد رفتم خونش یه بارم رفتیم کنسرت.  گفتم اگه کار دیگه ای داشتی هم بگو. منم که هیچ دعوت نمی کنم. چون دنبال کار می گردم.  گفت خوب برو یه شهردیگه دنبال کاربگرد بعدا هروقت اومدی بیا خونه من وایسا. دستش درد نکنه خیلی مهربونی کرد.

 

اینجوری شد که کلا همه مشکلات حل شدو الان دیگه کسی احساس ناراحتی نداره و کسی به کسی گیر نمی ده احساس ندامت و بازندگی نمی کنه و همه ازادن که زندگی خودشونو بکنن!  

 

من دیروز رفتم تو طبیعت زیبای بیشه زار راهنوردی کردم. تنهایی. دوست ایرانی دیگه ندارم! یعنی یه دونه دختره هست که فعلا سفره. حالا هفته دیگه مسافرم. این هفته یه عالمه کاردارم وهنوزم شغل پیدا نکردم ولی باید زودتر برم گواهینامه بگیرم. 

 

امروز یادم رفت  پنی ها رو بیارم. ۹ تا پنی جمع کردم.

 

اخرهفته

الان رفتم جلو اینه دیدم بالاخره سایز پلکام یکی شده. مشخصه یه مدت کم می خوابم. چرا ادم باید بره مهمونیو باربی کیو وقتی می تونه تو خونه خودش استراحت کنه؟


دیشب یکی دیگه از دوستام تصمیم برفتن ا ز بیشه زار رو گرفته بود. من رفتم یه سری از مواد غذایی و قابلمه و . رو گرفتم. هرچند موندن خودمم اینجا قطعی نیست. با این وضع بی پولی. فکرکن اینجا فوق دیپلم کاربردی برق یا کامپیوتر خیلی بهتر از دانشگاه رفتنه. 



خدایا به حال ما رحم کن وسط اینهمه تضاد لوزر نشیم!



گزارشهای من

من بی معرفت و بی تفاوتم. در خودم غرقم. از دنیای دیگران بی گانه. اونی که شروع می کنه مثل آینه با  من برخوردکردن حق داره. می دونی ادم اگر بدونه دیگران نمی خوانش راحتتره. ولی اگر دیگران بدونن که دوستشون داری ولی با بی خیالی/ شروع به عذاب دادنت می کنن. بعضی وقتها حرصم می گیره ازینهمه سیاست در رفتار. دوستای نزدیک می گن تو خیلی ساده فکر می کنی و خیلی ساده طبقه بندی می کنی و راحتی. سوال من اینه چرا شما ساده فکر نمی کنید؟ جوابش اینه : چون به جایی نمی رسیم!  

 

من هرروز ۲۵۰ بار به خدا می گم منو از شر اوهام نجات بده. اوهام اگه برن همه چیز شفافیت پیدا می کنه نوربیشتری می تابه و گلهای زیادی شکوفا می شن. 

 

امرووز باید به استادم گزارش بدم عمرا این تموم بشه حالا حالاها...