فکر کن یه بچه داری میاد پیشت شکایت می کنه از درودیوار. خیلی هم مضحک شاید به نظر برسه. یاد خودم میفتم. مامان بابام بهم می خندیدن من عصبانی می شدم. حالا خودم دارم اینطوری می شم. من هنوز به سنی نیستم که برای کسی مادری کنم ولی می خوام مامان خوبی باشم. مغزم اصلا پوکیده.