من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

درد

وای خدایا دختره الان اومد آفیسم معذرت خواهی کرد. من اصلا نمی تونستم تو چشاش نگاه کنم. کلافه شده بودم تمام امروز. اینقدر حرف زد تا آخرش صندلیمو دادم عقب باهاش حرف زدم.  صفلکی چند بار بغلم کرد. من هیچوقت به هیچکس توهین نکردم. نمی دونم حتی در اوج صمیمیت. تربیت دیگه. پدرمادرمون بزرگ بزرگمون کردن. فکر نکردن اونموقع آدمها هی بیشتر میان طرفت و هی زندگیت رو تنگ و تنگ و تنگ تر می کنند.

خدایا چقدر سخته . چقدر سخته با آدمها بودن.

نظرات 2 + ارسال نظر
oranoos شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ق.ظ

gol gofti be khoda

ویو دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ق.ظ

قربون اورانوس جون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد