من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

کلیدام

خیلی خوشگلی انووووووشه!  این انوشه هم مدرسه راهنماییم بود و خواهر دوست خواهرم.

 همه انوشه ها خوشگلن. یه انوشه بود تو اتاوا کنفرانس که بودیم جز بچه های داوطلب برای کنفرانس بود. این یکی البته پسر بود. شب آخر به مناسبت جشن دوتا تردست آورده بودند بدنبود ولی به دیسیپلین جمع نمی خوردند. ما که از سالون دراومدیم دیدیم یک نفر اونور داره پیانو می زنه. همین انوشه بود. یه مدتی برای همه پیانو زد و همه تلطیف روحیه شدن. فرداشم با ما اومد رفتیم تو اتاوا قدم زدیم. پسر خیلی خوب و نازی بود. غذاشم که ماهی بود سر ناهار به زور داد به من چون ما از مرغ خوردن خسته شده بودیم و ماهی زیاد نبود.  

موزه هم نرفت با وجود اینکه موزه civilization اون روز آزاد بود با من برگشت کنفرانس. گفت شماها مهمون ما هستین.  

  

من یه عالمه آدم خوب دوروبرم سراغ دارم که هم خوبن و هم نازن.  

کلیداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام کجان؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد