من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

اخلاقیات

من یه چیزایی می بینم و می شنوم که هیچ توجیهی براش ندارم. احساس می کنم خیلی از آدمها به دوستشون یا همسرشون تعهدی ندارند. شایدم خیلی مهم نباشه. امیدوارم گیر ما نیفته. انشالاه که یه آدم عاقلی به تور ما بخوره. امروز داشتم می گفتم من حتی به خودمم شک دارم که تعهد دارم یا نه. فکر می کنم که داشته باشم ولی نمی دونم مهمه یا نیست. 

 

اینجا کلی ایرانی اومده. یه مشتی دختر وپسر که با رفقای اراذل و اوباش منم رفت و آمد دارند. احساس می کنم روابطشون خیلی تو خالیه. شایدم من اشتباه می کنم. ولی من نمی رم پارتیشون یا نبودم که این چندوقت اینا با هم می رن اینورواونور . من دوسه تا دوست دارم مرامی. دیگه با همونا می شینیم .ولی این دخترا می خوان جلب توجه همه رو بکنن و با همه باشن. حتی اونی که به ظاهر دوست پسر داره باز میاد جو رو متشنج می کنه. جمع رو می گیره دست خودش یه ریز حرفای چرت می زنه اصلا مغز آدم سوت می کشه. همش دنبال مست کردنه مست می کنه باز بدتر می شه. به همه پسرا یکی یکی گیر می ده. فکر کن بعد تو اون جمع آدم با خودش می گه من اینجام چرا؟؟؟ بعد اینا می گن چرادختراازهم خوششون نمیاد. خداییش جمع یه جوریه که اگربه من تلفن نزنن و رسما دعوت نکنن نمیرم.  

 

احساس می کنم آدمها به شدت دچارپوچی شدن. پسرایی که بی ظرفیتن و حالتو بهم می زنن. آدمهای مثبتی که ظاهر شسته رفته دارن ولی در محفل خصوصی هرکاری برای پیش بردن هوسشون می کنند و اسمش می ذارن open minded بودن. دخترا هم دنبال یه چیزی هستن که نمی دونن چیه فکر می کنند باید دنبالش بدوند و خیلی کول باشند و همه چیز بهم می ریزه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد