من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

دست دادن یا ندادن مساله اینست

یه دفعه که رفته بودیم کنوئینگ شرلی دستشو دراز کرد طرف من که ساعتمو بهش بدم. عوضش من با کلی تعجب باهاش دست دادم. اونم گفت مسخره ساعتتو بده به من. گفتم آهان!!! فکر کردم قراره غرق شیم داری با من دست می دی خدافظی کنی. هرهرهر 

 

الانم استادم دستشو به طرف من اشاره کرد که اون یکی اقاهه رو معرفی کنه من می خواستم باهاش دست بدم!!! سوتی.  

 

حالا درحالت عادی هم من به هیچ کس دست نمی دم. بعضی وقتها هم اینجوری جو زده می شم. 

 

آقا من برنامه برفزارمون به دلایل امنیتی کنسل شد. شماها پاشین بیاین. در ضمن من انشاللا زمستون یه سر می رم وطن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد