من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

تناقض ارزشی

من تو همه ارزشها دچار تناقض شدم. دقیقا تاثیرمحیطه (یعنی تاثیر ذات خرابه در محیط مناسب). الان داشتم لباس عقد دوستمو می دیدم خیلی قشنگ بود اما با خودم گفتم این جذاب نیست (به جای لغت جذاب از واژه زیبا و مستهجن دیگری استفاده کردم. 

چه می دونم والا. اینجا یقه ها همه بازه بعد زیر سینه تنگ می شه لباسها همه چسبه شلوارها همه استرچه. انگارچشم آدم به تنگی عادت می کنه. 

  

قسمت خوب قضیه: نیم پوتینهای جدیدم رو زمین قرچ و قوروچ نمی کنه. ازسیرزخریدم. یه جفتم از اون payless خریدم که بامزه ان ولی قرچ قرچ می کنه.  the north face رو از تنبلی از تو انباری درنیاوردم. اونموقع که خریدمشون فکرکردم از بی کفشی دارم می میرم. با همین پاشته های یه سانتی احساس خوبتری دارم رو زمین. 

 

ناهار پیتزا هات مهمون شدم. دلیلشو بعدا می گم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد