من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

آخرهفته من

دیروز صبح با مازول اینا کلی شهرو گشت زدیم باحال بود. بعد از ظهر ناهارو پات لاکی خوردیم تو خونشون. بعد با یکی از دوستام چت کردم و یه کم جمع و جور. ولی چتش خوب بود

بیچاره زری خانوم منو خونش دعوت کرد امروز ناهار. سعید بامیه پخته بود خیلی خوشمزه بود. مهدی دیروز رای گیری کرده بود که چه فیلمی می خوایم بینیم. من به اسم ملیسا رای داده بودم جالبه که تو جمع فقط من این کارو کرده بودم. می گن اخه ملیسا چه ربطی به ویو داره؟ می گم هیچی ده تا فرم اگه به من بدین تو هرکدومش یه اسمی می نویسم. اون پسر بده  هم بود. از وقتی بازری خانومه دیگه اخلاقش بهتر شده ادم شده سرش گرمه زری خانومم که پولداره همش مهمونی همش  سرگرمی. دیگه خوشحاله برا خودش. منم راحتم.

سعید اما تخسترو عاقلتره. دوست دخترشم همونه که تو بیشه است. اگه باشه هنوز. بعد از مهمونی رفتم با دوستام پیاده روی قبلش هم رفته بودم سی ارز مثل همیشه. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد