من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

روز شکرگزاری

من دوباره جمعه ها با شیرلی مطالعه انجیل می رم. باورتون می شه که ایرانیهایی که بهش قول داده بودن بیان هرگز جواب ایمیلش رو هم ندادند. الان طوری شده که من اصلا به ایرانیها نمی گم که بیان اصلا کاری به کارشون ندارم. مگر اینکه بدونم ادمهای خوش نیتی هستند. ادمهای خوش نیت بهترین ادمهای دنیان. به مذهبم ربطی نداره. بی مذهبم هستن. ولی وقتی می ریم کلیسا مودب می شینن گوش می دن. اهل مطالعه ان. اهل تفکر و کارگروهی و خونواده.همین واسه بودن در یه کامیونیتی کافیه.


دیگه اینکه مسیحیها ما رو دوست دارند چرا؟ یکی اینکه از قیافمون خوششون میاد و مهمتر اینکه ما خاورمیانه ای هستیم و  مسیح خاورمیانه ای بوده!!!! مسیح هرگز چشم ابی و موبور نبوده خودشون می گن و خودشون می خندن و زندگیش هرگز شبیه اروپاییها نبوده بلکه به ما شبیه بوده به اجداد ما. حالا فکر کن از بین انسانهای خاورمیانه به جز ایرانیها هیچ کس با اینها رفت و امد نمی کنه عرب که خیلی کمه و خوب فقط میمونه ماها.


وای امروز برنامه کلیسا عالی بود. اینا برنامه هاشون همه میوزیکاله. سرود و گیتارو باکسو پیانو. تیم و سارا دختر وپسر شرلی گیتارو باکس می زدند خواهرش پیانو والبته یه اقاو خانومم اواز می خوندند. ما هم اوازمی خوندیم یعنی همه باید بایستند و از روی پاور پوینت اواز بخونن. عالی و قشنگ بود. ناهارم بوقلمون و مخلفات خوردیم جاتون خالی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد