من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

دست کم نگیر مردمو

یکی از پسرای تو بیشه زار چندوقت پیش از ایران زن گرفت. این دوماه بعد من رسید بیشه زار. اصالتا مال یکی از دهاتهای شمال ایرانه. ولی بچه خوب و زرنگ و فعال و مهربون و درسخونی هم هست. اقا این از روز اول دنبال دختر می گشت زن بگیره. به همه دخترهای محدود بیشه زار هم نظر داشت. به منم کلی کادو مادو داده. ولی خوب با هیچکی ام اخر سر جور نمی شد. خود منم اصلا به چشم غیر از دوست معمولی نمی تونستم ببینمش. یه کمی هم اب زیرکاه بود با همه ایرانیا یه زدوبندی داشت که جذب یه گروهی بشه بالاخره.  آخرش یه بار اومد افیسم گفت دیگه تصمیم گرفتم برم ایران ازدواج کنم. منم به عنوان دوست کلی تشویقش کردم. گفتم اره بابا دخترای اینجا نه قیافه دارن نه اخلاق. ایشالا به سلامتی. رفته ایران یه زنی گرفته می گه دوستم بوده. دوست دخترش بوده تو ایران. اقا این یکی از زیباترین خلقتهایی که من دیدم. قد بلند خوش هیکل. البته تابستون جریانش بوده. ولی یه عکس جدید دیروز گذاشته بود. به قول مهسا می گه هرچی نگاهش می کنم سیر نمی شم. دیگه ما دهمون سرویس شده. کلا هرکی تو زندگی دست کمش گرفتیم به جاهای خوب رسید. 

 

 یه کانادایی هم بیاد منو بگیره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد