من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

از درون

قبلنا میومدم اینجا نق می زدم چرا این ایونطوری رفتار کرد چرا اون یکی یه جور دیگه. حالا به خودم امروز می گم ولش کن دیگه اینا همینن. یه عده اشتباه می کنند یه عده دیگه هم همیشه هستن که میان پتشونو واست می ریزن رو اب. همشونم کلی ابعاد انسانی دارن. یک عمر ما درگیر این ادمها هستیم. بابا بی خیال. معلوم نیست تو دنیا چه خبره. وقتی می شنوم به خودم فکر می کنم. ایا من اینجوری نبودم؟ ایا من تضمین دارم که اینجوری نباشم؟ ایا من با این ادمها چگونه باید رفتارکنم؟ تنها نتیجه ای که گرفتم اینه. اینها اگه دوستات هستن و با معرفتن و بهت مهربونی می کنند نگهشون دار. ولی روشون حسابی بازنکن. زندگیتو بکن پته هاتم پیششون وا نکن. تو اگه انسان باشی و درست باشی اونها یا از همنشینی باهات یاد می گیرن یا خودشون کم کم و بدون ناراحتی از روال زندگیت محو و ناپدید می شن. پس اگر من ناراحتم یا خوشحال دلیل  این رو باید از درون خودم جستجو کنم.  

 

پ.ن اینا تاثیرات جیم رفتنه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد