من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

زندگانی لوزری

یه دوستی دارم اینقدر این مهربونه ولی شعورش کمه. یه دردسری می شه واسه آدم. هی باید وقتی حرف میزنه با دیگران یا نظری می ده ماستمالی کنی. واسه همین تقریبا من با خودش تنها هنگ آوت می کنم تا جایی که بشه. طفلکی.  

 

امروز داشتم فکر می کردم ما چراعین بچه ادم نمی ریم پیش روانپزشک خودمونو نشون بدیم. می دونی جوابش چی بود؟ که ما اینقدر روانی شدیم که جتی نمی تونیم براش راه حل پیدا کنیم. ادم بره پیش روانپزشک زندگیشو تعریف بکنه افکارش تناقضات محیطی تناقضات دوستیهاش وغیره. اونوقت طرف بهت می گه که الان کجایی وچقدر دیگه وقت داری. 

 

خدایا استادمون همکارامون و دوستامون را از ماراضی نگهدار و درعین حال مارا ازگزندشون در امان دار (دعای بچه پررو) 

 

آمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد