من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

شب ایرانی!!!!

یک مراسم شب ایرانی گذاشتن بچه ها. ما هم تو رودربایستی و رفاقت و  اینا شرکت کردیم. حالا هر چی بیشتر می گذره بیشتر می گم اخه چرا؟ فکر کن این مراسم کلا از اولش دی جی بازیه یعنی هیچی دیگه نیست. من که همون یه ذره هم که می رقصیدم دیگه از سرم افتاده. چرا اینجوری شدم؟ یادمه تولد دوسال پیشم تو فیس بوک زدم بچه ها فقط هرکی می رقصه بیاد. فکر کنم دوستام بی شیله پیله تر بودن. به مرور زمان همه جفت جفت شدن و منم کم کم فهمیدم وقتی با پسرا برقصی یه عده همیشه دارن می بینن. این چیزا دیگه تجربه شده واسه من. اون روز حتی دستمو بالا نمیاوردم که برقصم. این  مهمونیهای خارجیا همه وایستادن با هم صحبت می کنند یه موزیک و برنامه ای هم پخش می شه. مهمونی ایرانیا یه عده دارن شلنگ تخته می اندازن اون وسط یه عده هم چسبیدن به صندلی! 

خلاصه احتمالش هست که برم واسه فاندریزینگ و احترام به جمع. ولی چیز چرندیه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد