دیوید مریض شده. شیلا روز پنجشنبه مهمونی داره شب من نیستم. شیشه شرابمو گذاشتم جلوم. روم نمیشه سربکشم. خونه مردمه. خونم میفته گردنشون. حالا شیلا می گه عجب ا دم خلافی اوردم. پسره از راه به در می شه. زود برم پایین