من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

خدایا مانمی دونیم چی درسته پس خودت بهتر می دونی...

خدا منو ببخشه. فردای اون روزی که این پست قبلیو نوشتم پاسپورتم گم شد داشتم دیوانه می شدم. بعدا اونجا بود که فهمیدم عزیز من بی خیال این ایرادگیریها شو. اخه من هرچی می نویسم یه شبانه روزم راجع بهش فکر می کنم. 

هیچی بعد پیدا شد. یعنی زنگ زدم برنت گریه و زاری. اونم زنگ زده بود سفارت گفته بودن نه بی پاسپورت کسیو راه نمی دن. بعد گفتش پیدا می کنیش اینقدر ناراحت نباش. بعد پیدا شد. اگه دوباره چیزای دیگه گم نشه... اگه خودم گم نشمو اگه چمدونم هزار و یک مشکل پیش نیاد...

خدا منو ببخشه.


هیچی دیگه یه ایراد دیگه هم این بود 25 دسامبر روز تولد مسیح به شب یلدا نزدیکه بعد روز عید پاک به عید نوروز! بعد تعطیلی مذهبی هم عوض شنبه یکشنبه است. همه می دونن به روشون نمیارن...


خدا منو ببخشه. بذار ادمای خوبی باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد