من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

نژاد پرست گمشو

نژاد پرست چه ایرانی افغانی یا سفید باشه یک اسکل واقعیه. اینقدر که اسکل نژاد پرست دیدم تو زندگیم. حالمو بد می کنن. سرخپوستها حال ادمو بهم می زنن. از حماقت. سفید پوستها یی که نژاد پرستن. یک مشتی احمق. اگر حلقه دوستیشون رو ببینی می فهمی. همه گروه نژاد پرستن. مثلا یک سرخپوست نژاد پرست با یک جامائیکایی نژاد پرست با یه امریکایی نژاد پرست. اوه خدایا. شو اف در حد مرگ. زندگی نژاد پرستها کلا نفرین شده است. من هیچ ادم خوشبختی بینشون ندیدم. هیچ. مساله اینه که تو با یک احمق چقدر بتونی طاقت بیاری. احمقتر از یک ذاتا احمق اونیه که بخواد احمق رو هدایت کنه. قیافه هرکدومو ببینی اه اه. اگه زنه حتما چاق و بدهیکله. اگه مرده انگار با کامیون تصادف کرده. نمی تونم خودمو جاشون بذارم. به نظرم از بس نکبت بودن عقده ای شدن. نمی دونم چرا نصفه شبی بدوبیراه می گم ولی یادشون میفتم. یکی می گه پرژین بلاد و تی شرتشو صدساله نشسته. اون یکی میگه نژاد سفید اه لباستو تنت نگه دار. ....

ترو خدا اگه نزاد پرستین دور از بقیه بشینین که فضا هوی کافی به مخاطبین برسونه و اینقدری لباس بپوشین که بقیه به عمق فاجعه پی نبرند....

their deeds are like a mirage in a lowland which a thirsty one thinks is water until, when he comes to it, he finds it is nothing 

Or like darknesses within an unfathomable sea which is covered by waves, upon which are waves, over which are clouds - darknesses, some of them upon others.

24/40-41 When one puts out his hand , he can hardly see it.  for him there is no light.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد