من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

دینداری

من بیشتر از اینکه موافق دستورالعملهای دینی باشم که خوب به نسبت سخت هم هستند  موافق ایمان و دین شناسی (یعنی مطالعه اگاهانه)هستم. 

 

 نمازوروزه و رهبانیت چیزی نیست که یه ادم عادی به راحتی بتونه از پسش بربیاد ولی سازندگی و تعالی فکری بخشی از وجود و هستی ادمهاست. حتی اگر برای انسان قائل به روح نباشیم بحث شعور هنوز در موردش مطرح هست. انسان با فعالیت فکری باید بتونه به مرور زمان حماقت رو از خودش دور کنه و قدرت تشخیص و قضاوت رو به دست بیاره. 

 

دستورالعملهای مذهبی به اونصورت تعریف شده فعلی تاثیری در تعالی فکری مردم نداشته. هرچند که دول بزرگی مثل امریکا هم از اینطریق به مردم حکومت می کنند اما کل سیستم از زمین با اسمون با مدل اشتباه و کورکورانه دینداری مردم ما فرق می کنه.  

وطن

دیشب یکی از بچه ها از ایران اومده بود. امروز سر قهوه دیدمش. حسابی شاکی بود.  

 

من فقط می خوام برم ایران پدر ومادر و خونواده رو ببینم. اتاقم و دوستام! و یه کم ماشین برونم. با کلی کارای دیگه مثل تمدید گواهینامه و غیره. یه سفر هم می ریم. به نظر خودم مجموعه همه اینا یعنی خیلی خوش می گذره. الان که اومدم کانادا تازه قدر شونو می دونم.

زندگی بدون مغز

دیشب بچه ها خونه من بودند. فیلم می دیدیم. من اخر فیلم دوم گفتم ببینین طرف الزایمر داره مغزش کار نمی کنه. ابی قبلش یه جمله گفته بود ازیکی از این مشاهیر" من فکر می کنم پس زنده ام! "

من استناد کردم به همون که زندگی کلا همینه یا مغزت کار می کنه یا نمی کنه. رضا هم شدیدا تایید کرد و گفت من همینو می گم. که روح واقعا نیست و همه چی همون brain function هستش. بعد خلاصه مریم گفت شماها همتون متریالیستین و تو ایران این چیز خوبی نبود.  

 

واقعیت قضیه اینه که ماها هممون به خدا اعتقاد داریم و هممون به وضوح می دونیم که هستش.  

ولی خوب دلیل نداره همه چیز رو به خدا و روح مرتبط کنیم. مامان منم هر دفعه تلفن می زنه بحث رو به قسمت می کشونه من یه جوری می شم. این بارم گفتم واقعا قسمت من به خدا ربط نداره. خدا فقط یه جورایی به ادم کمک می کنه. مثلا تو می دونی که درس خوندن کار خوبیه اونوقت خدا کمکت می کنه. به نظر من این مقدسترین هدف زندگیم بوده. تو رابطه با دوستات یا خونواده  اگه نیت خوب داشته باشی بهت کمک می شه. 

 

این قضیه brain function هم نمی تونه ذات خوب یا بد ادما رو توجیه کنه هرچند که رضا می گه خوب اون پروسسور و یادگیریش و بهره هوشیش طوری بوده که به این نقطه رسیده. خیلی گیج کننده است.  

 

اولا  زندگی بدون مغز فاجعه است.  

 

 

دوما  روح می تونه وجودداشته باشه چون ماها اینو دلمون می خواد. وگرنه همه اثباتاش تخماتیکه!!

سیزده بدر مبارک

من حالم خوبه. من حالم خوبه. از امروز لانگ ویک اند بودم. الان کیک تولد یکی از بچه ها تو یخچالمه. با مهسا کل کل داشتیم من گفتم تو رو شریک نمی کنم.  

 

همش دارم اتیش می سوزونم. بقیه هم همینطور. برم لباس بپوشم.  

 

خوش بگذره....

به دخترم

اینقدر رابطه های فیزیکی به نظرم پیش پا افتاده و گاهی بچه گونه میان که واقعا نمی تونم کسی رو به خاطرش محکوم کنم. اقا جان زور که نکردنت که حالا رفتی دادوهوار می کنی. ما اینجا یه رفیقی داشتیم که باهاش می چرخیدیم.  یه دختره از ایران اومد مثل خیلیهای دیگه جو گرفتش و رفت با این رابطه دوستی نوع خاص برقرارکرد. دوستام چون ازاین پسره خوششون نمیومد همیشه تلاش می کردن بین ما رو الکی خراب کنند. در حالیکه من تا حالاش یک کلمه حرف بی ربط ازش نشنیدم. اگرم بخواد بگه رک می گه هستی تو می گی نه!!!  

 

حالا اون دختره ازاینجا رفته و کلی هم نشسته پشت سر این که اره نمی دونم سواستفاده چی بوده و اینا. 

 

بابا بی خیال بگو دوستش داشتم دلم سوخته. ادم باید با همه دنیا بتونه ارتباط برقرار کنه. لازمم نیست یه لچکی به سرت باشه که اثبات کنی که مثلا اون کاره نیستی. طرف میاد بهت می گه می شه شب با هم باشیم؟ می گی نه. حالا اون به شوخی می گه که یا بگیره یا نمی گیره. تو هم به شوخی جواب میدی یا اگه جدی گفت جدی جواب می دی. 

 

اینم از فرهنگ داغون ماست که دخترا یا گند می زنن یا شاکین یا هرچی. بابا ماها خودمون عقل داریم. ادمای متشخصی هستیم. چرا می  گی اون ازمن سو استفاده کرد فکر کن تو هم از اون سو استفاده کردی به هر حال. همینکه طرف رو داری هل می دی به سمت خواسته های خودت از راه غیر منطقی یعنی سو استفاده. بعدشم ماها دختریم. پسرای اینجا به من می گن تو اگه بخوای رابطه ازاد داشته باشی همه پسرا داوطلبن. این یه فرق بزرگه بین دخترا و پسرا. پس اینکه کی حیوونه و کی انسانه هیچ معنایی نداره. هممون حیوونیم به عبارتی و باید ببینیم چی برامون مناسبتره.