من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

مدل دعوت و ادمهای سوپرضایع

بچه هایی که امروز باهاشون قرار گذاشته بودم بیان خونم تلفنهامو جواب نمی دن. فکر کنم من خیلی رو هوا دعوت کردم. وای خیلی احساس بدی دارم. احساس خیلی بد.

ماورای ما

برای من که هیچوقت مرگ نزدیکانم رو ندیده بودم رفتن افشین یه مدلسازی تکون دهنده از مرگ بود یادمه خیلی گریه کردم بعد همینطوری اتفاق افتاد تا فوت عموجانم. من یک مدتی تماما در وضعیت مرگ بودم. امروز یه آهنگ فرستاده می گه بیا آهنگ خوب گوش کن. منم یه ذره گوش کردم دیدم داره کش میاد با موسیقی خودم قاطی شداصلا دیگه قطعش کردم الان دوباره یه نگاهی به خودش و لیریکز کردم و اون دوره عین روز روش به من برگشت. فکر کن همه اونهایی که ما رو پشت سر می ذارند همین پیام رو برامون دارند...


I feel I know you
I don't know how
I don't know why

I see you feel for me
You cried with me
You would die for me

I know I need you
I want you to
Be free of all the pain
You hold inside
You cannot hide
I know you tried

To be who you couldn't be
You tried to see inside of me
And now i'm leaving you
I don't want to go
Away from you

Please try to understand
Take my hand
Be free of all the pain
You hold inside

You cannot hide
I know you tried
To feel...
To feel...


زندگی در بیشه زارادامه پیدا می کند..

وای خونم مرتب نمی شه. اینقدر من وسیله و ات اشغال دارم تا 6 سال دیگه هم اینا نظم نمی گیرند. تازه همشم وسط کار سرم به یه چیز دیگه گرم میشه. مثلا یه کاتالوگی وسیله ای چیزی که چند وقت گم بود پیدا  می شه. یا اینکه کلا تصمیم می گیرم تغییر دکور بدم و قابامو عوض کنم. بعد کلی آشغال ازتوش درمیاد یا تمیزکردن آشپزخونه (تستر واسه اولین دفعه!!) مایکروویو! و.. وسطش موهاتم رنگ می زنی همه جا رنگ می ریزه!! 

دیروز رفته بودیم بایبل. دوباره ار اول شروع کردیم. چون فاطمه دفعه اولش و شرلی می گه خوب هربار شروع کنی چیز جدیدی ازش درمیاد. من یه ذره حوصلم سر می ره ولی خوب سعی می کنیم متنوعتر برگزار کنیم. ما سرکتاب لوقا موندیم همینجور. هر دفعه دوتا سوره می خونیم. می دونین قضیه اینه که حتی تو همین انجیلهای به شدت تحریف شده چندجایی می گه خداوند با ابراهیم پیمان و فرزندان او برای نجات ادمیان پیمان بست. خوب معلومه منظورش حضرت محمده. اصلا خیلی تابلوه. اینهمه تحریف کردن باز م تابلوه. این holy spirit  رو ورداشتن همه جا به جای اسم محمد گذاشتن و شده یه شخص ثالث دروجود مسیحیها. برای من جالبه. هر دفعه هم اسم پاول رو می بره من تو ذهنم بقیش میاد ی  Paul the deceived! ولی خوب گوش می  کنم. منطقا اینا باید بفهمن دین ما کاملتره. چون به نظر اینها امساک و نمازوروزه و (اون برنامه هست ملت تو مسجد می شینن چندروز) اونو هم انجام می دن. از خودشون درآوردن یا از مسلمونا کش رفتن. خوب ما که داریم این چیزا رو. منتها اون میگه پال اومد گفت لازم نیست دیگه. لاطم نیست ختنه  کنید. ماها همه به واسطه جیزز به بهشت می ریم و فقط باید از حضور خداوند در زندگی لذت ببریم. همه می دونن ختنه چقدر به بهداشت کمک می کنه. خلاصه اینا در هر صورت کم از مسلمونا نیاوردن و انجام می دن فقط دلشون خوشه. هه هه هه