من در بیشه زار

I cry in the woods

من در بیشه زار

I cry in the woods

بیشه زار هنوزمانده که برفزارشود. هاسکی ها بدانندوآگاه باشند.

دیروز که هوا خوب بود با مریم رفتیم کناررودخونه قدم زدیم. دربیشه زاری که ما هستیم کناررودخونه به صورت پارک دراومده و همینطور تا ابدیت ادامه پیدا می کنه. بعضی جاها به صورت اسکله هلالی بیرون اومده و می تونی بری دستتو بگیری به نرده ها و تماشا کنی.  

من دوربین نداشتم واسه همین سعی کن خیال کنی که با هم داشتیم قدم می زدیم و چی دیدی. 

 

یه قسمتی برای بچه ها روی زمین  بیشه زار رو به صورت بزرگ ترسیم کرده بودند که می تونستی از بینش راه بری . رودخونه رو روی زمین کنده بودن که پیچ و تاب می خوردو شهرهای مختلف رو با حیوانات و محصولاتش درآورده بودند. ردپای هاسکی ها خرسها و روباهها روی زمین به چشم می خورد 

 

مهمونی در بیشه

در بیشه زار همه تصمیمها یک لحظه ای شکل می گیره.یهو مثلا مهسا می گه امشب بیاین خونه من بعد درهمون زمان رضا یک عده رو مهمون می کنه و میاد دنبال مهسا با مهموناش. من میرم دم خونه مهسا نیم ساعت در میزنم نگو اون یه ساعت زودتر رفته پایین یه لنگه پا وایستاده.  

دو تا فیلم می بینیم یکی از اون یکی درخشانتر. فیلم اولی رو که از رو زیرنویساش می فهمی چون همه با هم بلندبلند حرف می زنیم و می خندیم. بعضی ها  هم که پشت به تلویزیون نشستن .البته تو بیشه زار حرجی نیست به آدما. یه بارم که می گی بچه ها اول بیاین حرفامونو بزنیم  یکی می گه ااا مگه مجلس خواسگاریه؟؟؟ 

Pepsi

One pepsi a day keeps devil away

شکلات

شکلاتهای آجیلی رو میزم خیلی خوشمزه ان. مهسا به من داده.

از بیشه زار

این اولین پست من توی وبلاگ جدیدمه. خوشحالم.